ماه عزيز ...
هوالعزيز سلام پسر قشنگم .اميد مامان .همه ي زندگي من . اين چند وقتي که نبوديم هم خوب بود و هم بد . يه مسافرت کوچولو بدون بابايي .من و شما و مادرجون رفتيم کرمانشاه خونه خاله مژده جون و شما با رائين گلي و لاوين جون کلي بازي کردين .البته داخل پرانتز بگم که کلي آتيش سوزوندين مخصوصا وقتي که رفتيم قصر شيرين اونجا شما با سرمدجون و رائين بيشتر منو اذيت کردين .هوا خيلي گرم بود ولي ديدن قوم و خويش و دوستان خيلي خوب بود وخوش گذشت .دست همشون درد نکنه .خاله مژده جون که خيلي زحمت کشيد و اون چند روز همش با ما همراه بود .خاله مژگان باديدن شما به من اميدواري دادن و گفتند و رشد شما بد نيست .آخه خاله مژگان خاله بابايي فوق تخصص اطفال هستند و از روزي که شما...
نویسنده :
مامان و بابای زیبای کوچک
15:15